رادينرادين، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

آقا رادین

واکسن 18 ماهگی

دیروز رادین عزیزم واکسن های 18 ماهگیش رو زد. پسرم خیلی دردش اومد و گریه کرد. چشمام پر از اشک بود. نمیتونستم درد کشیدن پسرم رو ببینم. هر چند میدونستم برای سلامتیه خودشه اما تحمل درد کشیدن و گریه کردن پسرکم رو ندارم. دیشب هم تا صبح تب داشت و پاش هم امروز کمی درد میکرد اما الان خدا رو شکر بهتره. خیلی خوشحالم که دیگه لازم نیست تا 6 سالگی پسرم واکسنی بزنه  ...
14 مهر 1392

رادين من يكسال و نيمه ميشود

ديروز هفتم مهرماه 1392 رادين عزيز من يكسال و نيمه شد و من خيلي خيلي خوشحالم كه پسرم داره بزرگ و بزرگتر ميشه. ديروز بايد رادين جوجو رو ميبردم مركز بهداشت تا واكسن بزنه اما چون سركار بودم اينكارو نكردم گذاشتمش واسه روز پنجشنبه كه بعد از زدن واكسنهاش خودم كنارش باشم و بتونم پسرمو ناز و نوازش كنم تا دردش خوب بشه. اين روزها من و رادين و بابارضا بعد از ظهرا ميريم بازار و كلي تاب ميخوريم به دنبال پيدا كردن يه لباس شيك و قشنگ كه واسه عروسي عمه ساراي رادين بپوشم اما هنوز چيزي پيدا نكردم. تقريبا تمام بازاراي اهواز رو زير پا گذاشتم اما چيزي كه باب ميلم باشه پيدا نكردم. چون رادين همين يه دونه عمه رو داره خودش و بابا رضا و مامان مهرنازش مي...
8 مهر 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آقا رادین می باشد